IMG 20180507 094641 571

 

 

کارگاه مقدمه ای بر اقتصاد نهادگرا (مهارت خوانش متونِ اقتصاد نهادی و شرح دستگاه تحلیلی اقتصاد نهادگرا) به مدت 8 ساعت در محل پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی و با تدریس آقای جواد اقدس طینت(دانشجوی دکتری اقتصاد اسلامی) در روزهای 10 و 17 اردیبهشت ماه برگزار گردید. پس از معرفی مدرس و آشنایی شرکت کنندگان در کارگاه با یکدیگر، مباحث اصلی کارگاه ارایه گردید که خلاصه ای از آن در ادامه آمده است.

  1. مقدمه:

کارگاه با بیان اهداف و گفتگو با شرکت کنندگان در زمینه موضوع شروع گردید. سوال اساسی این قسمت این بود که مشخصه های اصلی رویکرد نهادی چه چیزهایی بوده و آیا نگرش اقتصاددانان ایرانی در این خصوص صحیح می باشد؟ در این قسمت بحث گردید که مواردی همچون مخالفت با بازار و موافقت با دخالت های دولتی جزو مشخصه های اصلی نهادگرایی به شمار نمی روند. در واقع رویکرد نهادی خود شامل طیف های فکری مختلفی است که از طرفداران سرسخت بازار(به عنوان مهمترین نهاد) شروع شده و تا طرفداران ایده های سوسیالیستی ادامه می یابد. در بین نهادگرایان، هم فردگرایی و هم جمع گرایی روش شناختی مشاهده می شود. استفاده یا عدم استفاده از مباحث ریاضی و سنجی و آماری نیز مشخصه عمومی نهادگرایان نیست چرا که اگر چه مدل ریاضی عمومی همچون مدل تعادل عمومی اقتصاد خرد نئوکلاسیکی در این رویکرد وجود ندارد استفاده از ریاضیات نیز نفی نشده و از سنجی و آمار نیز در سطح بسیار گسترده ای در پژوهش های نهادی استفاده می شود. در ادامه بحث گردید که نهادگرایی یک دستگاه تحلیلی با ادبیات بسیار گسترده است که در خصوص هر مشخصه ای شامل طیف های فکری گوناگون می باشد. برای شروع مطالعات اقتصاد نهادی شاید لازم باشد تا ذهن را از قضاوت های قبلی در این خصوص خالی نمود. نکته اساسی دیگر برای ورود به مباحث نهادی لزوم توجه به جنبه های اقتصاد خردی در رویکرد نهادی است(با توجه عدم آموزش رسمی در خصوص پایه های اقتصاد خردی رویکرد نهادی این موضوع شناخته شده نبوده و بسیاری از اساتید اقتصاد، رویکرد نهادی را فاقد مباحث اقتصاد خردی می پندارند). شروع مباحث اقتصاد خرد نئوکلاسیکی رایج، بررسی چگونگی تصمیم گیری اقتصادی است که با استفاده از بهینه سازی مقید توابع مطلوبیت و سود صورت می پذیرد. شروع مباحث اقتصاد خرد نهادی نیز بررسی نحوه تصمیم گیری های عاملان اقتصادی و نقش نهادها در این خصوص است. اقتصاد خرد رایج با استفاده از زبان ریاضی، مدلسازی جامع و مفیدی از چگونگی تصمیم گیری انسانها بنا نهاده است اما نقدهای فراوانی در خصوص ناقص یا غیر واقعی بودن آن مطرح است. در این مدلسازی نهادها با تمام اهمیتی که دارند غیر قابل بررسی بوده و داده شده در نظر گرفته می شوند. در اقتصاد خرد نهادی به ریشه ها و دلایل استفاده از نهادها در تصمیم گیری (تصمیم گیری نهادی در مقابل بهینه سازی نئوکلاسیکی) پرداخته می شود. توجه به مباحث خرد نهادی نفی کننده دستگاه تحلیلی نئوکلاسیکی نیست بلکه تکمیل کننده مباحث نئوکلاسیکی خواهد بود. از منظر اقتصاد اسلامی نیز توجه به مباحث نهادی ضروری است چرا که ادبیات نهادگرایی تجانس بسیار بیشتری با آموزه های دینی دارد (رفتار دینی بیشتر از جنس تصمیم گیری نهادی است تا از جنس بهینه سازی مقید نئوکلاسیکی).

در ادامه اشاره شد که دو محور مشترک مباحث نهادی توجه به «عقلانیت محدود» و «هزینه های مبادله» است. عقلانیت محدود باعث می شود تا بهینه سازی نئوکلاسیکی به شدت دچار محدودیت باشد و ما را به مفهوم تصمیم گیری نهادی سوق می دهد که در قسمت بعدی کارگاه به آن پرداخته خواهد شد. اهمیت مبادلات در ایجاد ثروت و رفاه و لزوم کاهش هزینه های مبادله و نقش نهادها در این خصوص موضوع محوری دیگری است که پس از بحث در خصوص تصمیم گیری نهادی به آن پرداخته خواهد شد.

  1. تصمیم گیری نهادی چیست؟

مدل تصمیم گیری اقتصاد خرد نئوکلاسیکی، بهینه سازی مقید بین دوره ای بر اساس مطلوبیت و سود انتظاری است. تابع هدف و محدودیت ها مفروض در نظر گرفته می شوند و بهینه سازی انجام می شود. با توجه به ویژگی های مربوط به خوش رفتار بودن توابع مطلوبیت و سود، جواب تعادلی داریم و امکان تحلیل حساسیت در نقطه تعادل وجود دارد و از تحلیل حساسیت این مدل ریاضی انواع روابط اقتصادی مانند توابع عرضه و تقاضا قابل استخراج هستند. با استفاده از مفاهیم ریاضی همچون کشش و مشتق گیری و تحلیل های مبتنی بر حساب دیفرانسیل، اقتصاد خرد رایج شکل می گیرد و در دنیای واقعی با استفاده از آمار و سنجی این روابط استخراج شده مورد بررسی و آزمون قرار می گیرند. در مدلسازی نئوکلاسیکی با فرض توابع هدف و محدودیت ها، «مساله» داده شده در نظر گرفته می شود و حل مساله و حواشی آن مورد بررسی قرار می گیرد در صورتی که موضوع اصلی مباحث اقتصاد حل این مساله نیست بلکه اساسا تشکیل خود همین مساله است. مساله به محض تشکیل به سادگی قابل حل خواهد بود. در واقع موضوع اصلی علم اقتصاد محدودیت اطلاعاتی در خصوص تشکیل مساله نئوکلاسیکی و چگونگی برخورد عاملان اقتصادی با این محدودیت است.

سوال اساسی: آیا عاملان اقتصادی بهینه ساز هستند؟ (اگر بهینه ساز نیستند پس چرا رفتار آنها را بر اساس بهینه سازی مدل می کنیم؟)

بررسی رفتار واقعی انسان نشان دهنده بهینه سازی آگاهانه و تعمدانه توسط عاملان اقتصادی نیست. میلتون فریدمن با تمثیل بازی بیلیارد تلاش دارد به این اشکال پاسخ دهد. وی بیان می دارد که یک بیلیارد باز در لحظه ضربه زدن به توپ، بهینه سازی دقیق انجام نمی دهد و توجهی به اصطکاک، نیروی وارد شده، وزن توپ و ... ندارد اما این عدم توجه وی دلیل عدم وجود «علم فیزیک بیلیارد بازی» نیست. این علم وجود دارد و فقط بیلیاردبازهایی موفق خواهند بود که خواسته یا ناخواسته اصول این علم را رعایت کنند. در مقایسه اگر چه فعالان اقتصادی، بهینه سازی نئوکلاسیکی ندارند اما رفتار آنها را می توان بهینه سازی نئوکلاسیکی در نظر گرفت و بر اساس آن و با وجود نادرست بودن پیش فرض ها، پیش بینی های صحیح انجام داد بر این اساس علم اقتصاد خرد نئوکلاسیکی وجود دارد و مفید است. توجه به زبان و گرامر نیز می تواند مقصود فریدمن را بهتر بیان کند. انسان ها در هنگام صحبت کردن توجهی به قواعد گرامری و دستور زبان ندارند اما علمی به نام قواعد دستور زبان وجود دارد و مفید است. البته یافته های اقتصاد رفتاری بخش زیادی از استدلال فریدمن را زیر سوال می برد. کانمن و توِرسکی شروع تحقیقات رفتاری خودشان را در دهه 1960 ناشی از توجه به این سوال می دانند که آیا همان گونه که انسان ها در هنگام صحبت کردن گرامردان های خوبی هستند آیا در تصمیم گیری های اقتصادی نیز آماردان های خوبی هستند و تصمیم گیری های آنها بهینه است؟ جواب اولیه آنها به این سوال یک «بله» بزرگ بوده و در کنار آن یک سری استثناء ها اما پس از سالها تحقیق جواب آنها یک «نه» بزرگ به همراه یک سری استثناءها شده است.

بنابراین باید توجه داشت که بهینه سازی نئوکلاسیکی اگر چه از نظر منطق ریاضی بدون اشکال است اما به خوبی رفتار واقعی انسان ها را توضیح نمی دهد و در امر پیش بینی نیز دچار اشکالات اساسی است. نکات زیادی در این خصوص مطرح است (اتریشی ها جدی ترین نقدها را به بهینه سازی نئوکلاسیکی دارند) اما به صورت خلاصه می توان گفت که بهینه سازی دقیق نئوکلاسیکی ممکن نیست(یا به عبارت دقیق تر بسیار پر هزینه و غیر اقتصادی است) و در عمل عمده تصمیم گیری ها حالت نهادی داشته و مبتنی بر یک سری عادات و قواعد از قبل مشخص اخذ می شوند. سیستم دوگانه تفکر که بخش عمده ای از توضیحات کتاب کانمن(تفکر سریع و کند) را به خود اختصاص داده است مبنای نظری مناسبی برای چرایی به صرفه بودن کنارگذاشتن بهینه سازی نئوکلاسیکی و استفاده ار عادات و قواعد فراهم می سازد. در ادامه این موضوع با تفضیل بیشتری مورد بررسی قرار گرفت و بحث شد که بهینه سازی نئوکلاسیکی متناظر با سیستم تفکر2 (کند و دقیق اما پر هزینه و همراه با فشار ذهنی) است و یافته های رفتاری نشان می دهد که این سیستم به شدت انرژی بر بوده و ذهن ما قادر به فعال نگه داشتن مداوم آن نیست بلکه با غیرفعال اما آماده کار نگه داشتن آن از سیستم1 تفکر برای عمده تصمیم گیری های اقتصادی خود استفاده می کند که در تناظر با تصمیم گیری نهادی قرار می گیرد. شرح مبسوط این تناظر و بررسی حواشی آن موضوعی بود که در این قسمت از کارگاه مورد بحث قرار گرفت.

  1. مبادله و اهمیت هزینه های مبادله

قسمت سوم کارگاه به موضوع مبادله و اهمیت هزینه های مبادله در اقتصاد اختصاص داشت. در ابتدا کلیاتی در خصوص مبادله، ارزش آفرین بودن مبادله و نگرش های اشتباه در خصوص آن مطرح گردید. مهمترین اشتباه در خصوص مفهوم مبادله ناشی از نگاه تعادلی نئوکلاسیکی به مبادله است که به صورت ضمنی این موضوع را در ذهن متبادر می کند که دو طرف مبادله با هم مساوی هستند(به دلیل فرض قیمت تعادلی نقطه ای) حال آنکه اگر دو طرف مبادله مساوی بودند مبادله انجام نمی شد. مبادله ناشی از نامساوی بودن ارزش ذهنی در دو سمت مبادله است. شرح این موضوع با استفاده از مثال های عددی و نتایج ناشی از آن نیمی از زمان این قسمت را به خود اختصاص داد که به دلیل جدید بودن برای شرکت کنندگان مورد توجه ایشان قرار گرفت اما موضوع اصلی بحث این قسمت در خصوص نقش مبادله در ایجاد ثروت و رفاه در جامعه بود که به شرح ذیل مورد بررسی قرار گرفت. رمز ثروت ملل، تولید انبوه اجتماعی مبتنی بر تخصص گرایی و تقسیم کار است. این تخصص گرایی و تقسیم کار مبتنی بر مبادله است یعنی تولید از شکل ساده فردی کاملا خارج شده و تبدیل به امری اجتماعی و البته بسیار پربازده تر از قبل شده است. همکاری اقتصادی افراد در چارچوب مبادلات اجتماعی که مبتنی بر وابستگی توابع مطلوبیت و سود افراد به یکدیگر است آن قدر پر بازده است که بهینه سازی فردی مستقل را تقریبا بی اهمیت می سازد. در واقع تفاوت ثروت و رفاه افراد و جوامع در بهینه ساز بودن یا نبودن آنها نیست (همه بهینه ساز هستند) تفاوت در میزان همکاری و کیفیت مبادلات(بازاری و غیر بازاری) آنها است. ادامه این قسمت از کارگاه به شرح این موضوع و تاکید بر این که بخش عمده مبادلات اقتصادهای مدرن، غیربازاری هستند (در درون خانواده ها، سازمان ها و در درون دولت و بدون قیمت های بازاری صورت می گیرند) اختصاص یافت و در انتها بحث شد که در اقتصاد خرد متعارف مبادله داده شده در نظر گرفته می شود و تاکید بر بهینه سازی است اما می توان موضوع را از جهت مقابل نیز بررسی نمود یعنی بهینه سازی را داده شده در نظر گرفت و عمده مباحث اقتصاد خرد را پیرامون مبادله و حواشی آن قرار داد. در صورتی که به اهمیت مبادلات پی ببریم، اهمیت هزینه های مبادله مشخص خواهند شد. بخش عمده ای از مباحث اقتصاد نهادی نیز در خصوص نقش نهادها در کاهش هزینه های مبادله و در نتیجه رسیدن جامعه به سطح بالاتری از ثروت و رفاه است.

  1. سطوح تصمیم گیری و تحلیل اقتصادی (تعمیم سطوح تحلیل ویلیامسون)

پس از بحث در خصوص «تصمیم گیری نهادی» و «اهمیت مبادله و نقش سازنده نهادها در این خصوص»، کارگاه با بحث در خصوص سطوح تصمیم گیری و تحلیل اقتصادی ادامه یافت و در ضمن آن به برخی از مهمترین نظریه ها در حوزه نهادگرایی اشاره گردید(طبق برنامه، نیمی از زمان کارگاه به شرح تفضیلی این سطوح و نکات جانبی آن اختصاص داشت). تصمیم گیری های انسانی در سطوح مختلفی اخذ می شوند که عبارتند از:

سطح صفر: غریزه (غیر آگاهانه حالت حدی از خاموش شدن قدرت بهینه سازی آگاهانه شکل گیری در روند بسیار طولانی و خارج از موضوع علم اقتصاد)

سطح1: عادات و قواعد فردی (حتی یک فرد تنها نیز پس از مدتی طبق الگوی سیستم تفکر دوگانه بخش عمده رفتارهای خود را بر اساس عادت و قاعده انجام خواهد داد)

سطح2: قواعد اجتماعی غیر رسمی (عرف و اخلاق و آداب و رسوم اجتماعی)

سطح3: قواعد اجتماعی رسمی (قوانین الزامی دارای ضمانت اجرا)

سطح4: سازمان و قرارداد

سطح چهار و نیم: تقلید از متخصص (فرد یا سیستم خبره) مسیر طی شده، قفل شدگی ها و اثرات شبکه ای تلنگر ها

سطح5: بهینه سازی نئوکلاسیکی

ادامه کارگاه به شرح این سطوح مختلف اختصاص یافت. بر این اساس در هنگام مدلسازی نحوه تصمیم گیری اقتصادی لازم است تا به تمام این سطوح توجه شود. در یک تعریف بسیار گسترده از مفهوم نهاد می توان سطوح قبل از بهینه سازی نئوکلاسیکی(غیر از غریزه که خارج از موضوع است) را نهاد در نظر گرفت. اقتصاد نهادی نیز ادبیات علمی است که این سطوح را مورد بررسی قرار می دهد. در هر کدام از این سطوح نظریه های مختلفی داریم که برخی از آنها نیز منجر به دریافت جوایز نوبل اقتصادی شده اند. بحث در باره این سطوح و مخصوصا بحث در خصوص سازمان (ماهیت بنگاه کوز اقتصاد هزینه مبادله ویلیامسون) و قرارداد موضوع ادامه کارگاه بودند و قضیه کوز (رابطه هزینه های مبادله و نظام حقوقی) نیز در قالب یک مثال نموداری شرح داده شد.

پس از شرح این سطوح و ارایه تعریف گسترده از نهاد و بحث در خصوص نقش و اهمیت نهاد ها در تصمیم گیری و ایجاد ثروت و رفاه، جنبه ای دیگر از مباحث نهادی مطرح گردید. با فرض پذیرش اهمیت نهادها و بررسی نحوه اثرگذاری آنها و چگونگی پدیدار شدن آنها، موضوع و پرسش اساسی دیگری به این مضمون مطرح می شود که «آیا امکان طراحی نهادها و انتقال نهادها بین جوامع وجود دارد یا خیر؟». در واقع اگر این امکان وجود نداشته باشد مباحث اقتصاد نهادی بسیار محدود خواهند بود و نگاه به نهادها تا حدود زیادی نئوکلاسیکی خواهد شد یعنی پذیرش اهمیت نهادها اما داده شده در نظر گرفتن آنها. در ادامه کارگاه طیف های نظری خوشبین و بدبین نسبت به طراحی های نهادی (مهندسی نهادی) مطرح و در خصوص نظرات آنها توضیحاتی ارایه گردید. نکته قابل توجه از منظر اقتصاد اسلامی این است که چنانچه طراحی و مهندسی نهادی در هیچ سطحی امکان پذیر نباشد سخن گفتن از اقتصاد اسلامی نیز بی معنا خواهد بود. جمع بندی مباحث و مرور سریع کل مطالب مطرح شده در کارگاه، قسمت انتهایی این بخش از کارگاه را به خود اختصاص دادند.

IMG 20180507 094653 435

  1. استفاده از رویکرد نهادگرایی در اقتصاد اسلامی: زمینه ها و چالش ها

در طول کارگاه به اقتضاء موضوعات مطرح شده اشاره هایی نیز به ارتباط مباحث با اقتصاد اسلامی صورت می پذیرفت اما این قسمت از کارگاه بر زمینه ها و چالش های استفاده از ادبیات نهادی در اقتصاد اسلامی متمرکز گردید.

با تعریفی که از نهاد ارایه شد مشخص است که بخش قابل توجهی از دین حالت نهادی دارد یعنی دقیقا منطبق بر سطوح یک تا چهار ونیم ذکر شده است.

سطح1: عادات کار، تولید و مصرف و به طور کلی سبک زندگی فردی و فقه و اخلاق فردی

سطح2: اخلاق اجتماعی اسلام (باید و نبایدهای اجتماعی بدون ضمانت اجرا)

سطح3: حقوق و قواعد اسلامی (باید و نبایدهای اجتماعی دارای ضمانت اجرا)

سطح4: ساختارهای سازمانی(ساختار خانواده- ساختار حکومت) و قراردادهای معین (بخش عقود معین از فقه)

سطح4.5: طراحی های نهادی برای هدایت مردم به مسیرهای بهینه البته با انتخاب خودشان

دین یا مستقیما بخشهایی از این ساختار نهادی را شکل می دهد و یا به صورت غیر مستقیم بر شکل گیری بخش هایی از آن موثر است. بر این اساس یک اقتصاددان اسلامی علاوه بر مجهز بودن به دستگاه تحلیلی نئوکلاسیکی(تسلط بر مدل های ریاضی مربوط به سطح 5 تصمیم گیری یعنی بهینه سازی مستقیم) و همچنین تسلط بر مهارت های سنجی و آماری باید با ادبیات اقتصادی که سطوح نهادی تصمیم گیری(1تا4.5) را نظریه پردازی می کنند آشنا بوده و با استفاده از این نظریات و ترکیب آنها با آموزه های اسلامی سعی در ایجاد پیشروی در اقتصاد اسلامی داشته باشد.

با افزوده شدن تحلیل های تکمیلی نهادی به جعبه ابزار تحلیلی اقتصاددانان مسلمان می توان دو نوع تغییر انقباضی و انبساطی در ادبیات اقتصاد اسلامی پیش بینی کرد:

جنبه انقباضی: با تکمیل شدن جعبه ابزار تحلیلی اقتصاددانان اسلامی با نظریاتی که مبتنی بر عقلانیت محدود و لزوم توجه به اهمیت نهادها می باشند بسیاری از جنبه های انتقادی رایج در اقتصاد اسلامی بلاوجه می شوند چرا که توجه به این نظریات تکمیلی نشان می دهد که بیشتر این نقدها توسط خود علم اقتصاد مطرح شده و نظریه پردازی نیز شده اند(توجه شود که بخش زیادی از نوبل های اقتصاد دقیقا مربوط به مباحث نهادی و نقض فروض نئوکلاسیکی هستند) لذا تکرار آنها بدون اضافه کردن جنبه های انتقادی جدید، همان گویی نظریه های موجود در علم اقتصاد خواهد بود و نه نظریه پردازی اقتصاد اسلامی.

جنبه انبساطی: مسلم است متخصصی که به ابزار های جدید و متنوع تری تجهیز شده است اگر چه کمتر می تواند در باب کمبودها و نقص های ابزارهای قبلی اش صحبت کند اما این ابزار جدید می توانند باعث گسترش فضای کاری وی و قدرت نظریه پردازی وی باشند.

باید توجه نمود که ترکیب آموزه های اسلامی با ادبیات ریاضی نئوکلاسیکی حساسیت چندانی ایجاد نمی کند اما ترکیب آموزه های اسلامی با ادبیات نهادی به دلیل هم جنس بودن و اشتراک موضوع، ممکن است باعث ایجاد حساسیت شده و چالش برانگیز باشد. بر این اساس برای ترکیب نظریه های نهادی با آموزه های اسلامی (نظریه پردازی اقتصاد اسلامی) به دلیل افزایش نقاط مشترک چالش برانگیز نیازمند هسته فقهی پویا و قاطع تری نسبت به داشته های کنونی هستیم(مباحث فقه پویا و حکومتی و لزوم تعیین تکلیف مباحث اختلافی ثابت و متغیر در احکام). برای ایجاد پویایی در نظریه پردازی های اقتصاد اسلامی علاوه بر لزوم ایجاد تحرک در سمت مباحث فقهی و اسلامی لازم است تا در سمت اقتصاد این ترکیب نیز شاهد پویایی و تحرک بیشتر به سمت آموزش و تسلط به نظریه ها و ادبیات اقتصاد نهادی (و سایر رویکردهای هترودکس) باشیم و البته این موضوع به سادگی ممکن نیست و نیازمند برنامه ریزی و صرف هزینه های ذهنی و غیر ذهنی است.

در انتهای کارگاه یک مورد خاص(بحث ربا) به عنوان مثالی کاربردی از نتایج توجه به ادبیات نهادی در اقتصاد اسلامی مورد اشاره قرار گرفت. تحریم ربا دلایل معقول بسیاری دارد اما باید توجه داشت که عقد ربوی عقدی بسیار ساده است و تحریم آن و معرفی قراردادهای جایگزین همراه با افزایش هزینه های مبادله خواهد بود. یکی از دلایل موفق نبودن نظریه پردازی در حوزه مالی اسلامی همین عدم توجه به افزایش هزینه های مبادله در هنگام طراحی ابزارهای مالی اسلامی است. تبدیل یک عقد ساده ربوی به مجموعه ای از عقود دیگر (که در مجموع تفاوت چندانی با همان عقد ساده ندارند) فقط افزایش دهنده هزینه های مبادله می باشد و بدون دستیابی به هدف (دوری از ربا) فقط هزینه های عقد قرارداد را افزایش می دهد(توجه شود که بر اساس یافته های اقتصاد رفتاری ذهن مردم به دنبال قراردادهای ساده بوده و حتی المقدور از ایجاد پیچیدگی نفرت داشته و واکنش منفی قابل توجه خواهند داشت- اهمیت هزینه های ذهنی).