پژوهشگران حوزه اقتصاد مقاومتی برای وصول به الگوی مفهومی اقتصاد مقاومتی؛ هریک از عینک و الگوی نظری و تجربی مدنظر خود وارد شده و اقتصاد مقاومتی را قضاوت کرده اند. آقای سعید سید حسین زاده یزدی، دانشجوی دکترای دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشگر حوزه اقتصاد مقاومتی در سومین نشست از سلسله نشستهای مفهوم شناسی و مبانی نظری اقتصاد مقاومتی که در پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی برگزار شد؛ به ارائه و بحث و بررسی مقالاتی در حوزه مفهوم شناسی اقتصاد مقاومتی پرداخت.
وی در این جلسه به تبیین و نقد یافتههای مقالات و گزارشات علمی منتشر شده در زمینه الگوی مفهومی اقتصاد مقاومتی پرداخت. این چهار مقاله عبارت است از: مؤلفههای الگوی مقاومسازی اقتصادی- اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، ؛ مقدمهای بر نقشه راه پیادهسازی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران ، گزارش تبیین چارچوب اقتصاد مقاومتی جهت تدوین مباحث اقتصادی سیاستهای کلی برنامه ششم، و مقدمهای بر فلسفه اقتصاد مقاومتی (ماهیت نظری و روش نظریهپردازی) .
جمع بندی الگوی مفهومی حاصل از بررسی مقالات مذکور نشان دهنده این امر است که پژوهشگران حوزه اقتصاد مقاومتی برای وصول به الگوی مفهومی اقتصاد مقاومتی؛ هریک از عینک و الگوی نظری و تجربی مدنظر خود وارد شده و اقتصاد مقاومتی را قضاوت کرده اند و کمتر به اقتصاد مقاومتی به صورت مفهومی محض و خالص ورود کردهاند. بعنوان مثال مقاله مولفه های الگوی مقاوم سازی اقتصادی-اجتماعی، با استفاده از روش داده بنیاد، سیاستهای کلی ابلاغی رهبری را تحلیل کرده، اما در نهایت با الگویی حاصل از مطالعات حوزه تاب آوری اقتصادی- اجتماعی و مشخصاً الگوی PEOPLE ادبیات حوزه مقاوم سازی اقتصادی-اجتماعی در اسناد مکتوب ابلاغی رهبری را جمع بندی کرده است. گزارش تدوین مباحث اقتصادی نیز ابتدا چارچوبی از چهار مولفه فرهنگ سازی، ارتقاء تولید ملی، عدالت اجتماعی و آسیب پذیری اقتصادی درنظر گرفته و سعی کرده ارتباط مفهومی بین مؤلفه های مذکور در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را در این چارچوب با ادبیات علمی تبیین نماید.
مقاله مقدمه ای بر نقشه راه .... نیز با الهام از آیه 29 سوره فتح گامهای تحقق اقتصاد مقاومتی را در سه سطح توانمندسازی درونی، پایدارسازی ذاتی اقتصاد ملی و ایجاد شرایط الهام بخشی اقتصاد ملی تعریف کرده است اما نحوه و الگوی منطقی ارتباط این مفاهیم، با مفاهیم زیرمجموعه آن و مؤلفه های سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بطور کامل مشخص نیست. بعنوان مثال در ذیل مفهوم توانمندسازی درونی، سه مؤلفه عدالت، سلامت و امنیت اقتصادی تعریف شده است که ارتباط آن با مفهوم پیش گفته و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بدرستی و با سیرمنطقی مشخصی تبیین نشده است. در نهایت مقاله فلسفه اقتصاد مقاومتی نیز در چگونگی ارتباط میان مکتب اقتصادی اسلام و اقتصاد مقاومتی- با توجه به اینکه رهبری الگوی اقتصاد مقاومتی را حاصل تجربه و عقل جمعی و نیز الهام بخش از تعالیم اقتصادی اسلام توصیف کرده اند- دچار نقص است. همچنین این مقاله مکتب اقتصادی اسلام را در سه مفهوم عدالت، جهاد و عزت اقتصادی تقسیم بندی کرده اند و جامع و مانع بودن این مؤلفه ها در مکتب اقتصادی اسلام و همچنین ارتباط آن با مفاهیم اقتصاد مقاومتی محل خدشه و اشکال است. در نهایت می توان گفت مقالات مذکور هیچ کدام تا حدودی نتوانسته اند به صورت محض و خالص الگوی مفهومی اقتصاد مقاومتی مدنظر رهبری را استخراج کنند و خلا انجام مطالعات پژوهشی در این زمینه محسوس است.